مجله خبری و آموزشی هوش مصنوعی

جهان‌های آینه‌ای و بازتاب‌های مدرن؛ رهیافتی بر مفهوم دوقلوهای دیجیتالی نائومی کلاین

توسط آرش خیری
منتشر شده: آخرین بروز رسانی در تاریخ ۰ اظهار نظر

 

در عصر شخصیت‌های دیجیتال، الگوریتم‌ها و سیاست‌های هویتی، مفهوم “دوپلگانگر” ابعاد پیچیده و جدیدی به خود می‌گیرد. این اصطلاح که از زبان آلمانی سرچشمه می گیرد، در لغت به معنای دو راهرو است، که نشان می دهد همه ما ممکن است همتای دیگری داشته باشیم که در جایی سرگردان است و وجود ما را تکرار می کند. برای نائومی کلاین، این موضوع یک افسانه نیست، بلکه یک واقعیت روزمره است. از آنجایی که هویت کلاین با هویت نائومی ولف در قلمروهای گسترده رسانه‌های اجتماعی درهم می‌آید ، این دو برای بسیاری قابل تعویض شدند و باعث ناراحتی اولیه کلاین شد.

ماهیت واقعی این پدیده عجیب و غریب دیجیتال فقط در مورد تعویض اشتباه دو نویسنده برجسته توسط طرفداران و الگوریتم ها نیست. این به لحظه‌ی اجتماعی ما می‌گوید، جایی که برندهای شخصی، هویت‌ها و مفهوم «خود» در حال تغییر شکل، کالاسازی و بازتعریف هستند.

همه گیری نقش اساسی در تشدید این هویت های دیجیتال ایفا کرده است. همانطور که کلاین توضیح می دهد، هجوم او به دنیای آنلاین در طول قرنطینه کووید-۱۹ منجر به رویارویی با این پدیده دوپلگانگر شد . با پشت سر گذاشتن دنیای واقعی، دنیای دیجیتال در خط مقدم قرار گرفت و پیچیدگی های برندسازی شخصی ، الگوریتم های مبتنی بر هوش مصنوعی و خطوط همیشه مبهم بین واقعی و مجازی را به همراه داشت.

تجربه کلاین با این معمای هویتی فقط یک داستان شخصی نیست. این نماد مسائل اجتماعی گسترده تری است که ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم. امروزه، آواتارهای آنلاین ما، که با دقت تنظیم و مانیکور شده‌اند، به عنوان نمایندگان ما در فضای دیجیتال عمل می‌کنند، ما را منعکس می‌کنند، اما گاهی اوقات دیگران را گمراه می‌کنند. ظهور هوش مصنوعی و دیپ‌فیک‌ها این سناریو را پیچیده‌تر می‌کند و سؤالاتی را درباره اعتبار و اعتماد در دنیای به هم پیوسته ما ایجاد می‌کند.

در کاوش کلاین، پدیده دوپلگانگر فراتر از سردرگمی هویتی صرف است. از لحاظ تاریخی، ظاهر یک داپلگانگر به عنوان یک منادی، نشانه یا هشدار تلقی شده است. سوال واقعی ممکن است این باشد که این پدیده مدرن داپلگانگر می خواهد ما را نسبت به چه چیزی آگاه کند؟ آیا این بازتابی از وسواس اجتماعی ما نسبت به برند شخصی در مورد ماده اصیل است؟ یا نشانه ای از آسیب پذیری جمعی ما در عصر اطلاعات نادرست؟

علاوه بر این، نقش توطئه ها به ویژه در چارچوب برنامه های جناح راست را نمی توان نادیده گرفت. همانطور که کلاین خاطرنشان می کند، تئوری های توطئه اغلب یک حس نادرست از درک را ارائه می دهند و به عنوان یک حائل در برابر تحلیل سیستمی عمل می کنند. آنها با تثبیت بر افراد یا گروه‌های خاص به‌عنوان منبع آسیب‌های اجتماعی، توجه را از مسائل سیستمی بزرگ‌تر منحرف می‌کنند و از وضعیت موجود محافظت می‌کنند.

در دنیایی که هویت‌های شخصی شکننده هستند و واقعیت‌های ما دائماً توسط پرده‌ها واسطه می‌شوند، سفر کلاین به «دنیای آینه‌ای» نه تنها درون‌نگر است، بلکه بازتابی از مبارزه جمعی ما است. این ما را به چالش می کشد تا با تصورات خود از خود روبرو شویم و بین هویت واقعی خود و انحرافاتی که عصر دیجیتال با پلتفرم ها و الگوریتم های بی شمارش بر ما تحمیل می کند، تشخیص دهیم.

در زمانی که استراتژی‌های تفرقه بینداز و غلبه کن به طور فزاینده‌ای اصلاح می‌شوند و هویت‌های شخصی و جمعی ما در خطر است، کاوش کلاین مانند آینه‌ای عمل می‌کند و ما را ترغیب می‌کند تا خود واقعی‌مان را زیر سوال ببریم، درک کنیم و در نهایت، خود را بازیابی کنیم.

عصر بازتاب های تحریف شده

“Doppelganger” کلاین به عنوان راهنمای حرکت در آب های پرتلاطم عصر معاصر ما است. این دنیایی است که در آن جنبش‌های راست افراطی خود را به عنوان قهرمانان طبقه کارگر نشان می‌دهند، هوش مصنوعی تمایز بین واقعی و جعلی را محو می‌کند، و شخصیت‌های دیجیتال بر حوزه آنلاین تسلط دارند و اغلب همتایان واقعی خود را تحت الشعاع قرار می‌دهند.

سیاست پارادوکس

هسته اصلی «دوپلگانگر» کاوش عمیقی از منظر سیاسی پیچیده و اغلب گیج کننده زمانه ما است. کلاین تشریح می کند که چگونه جنبش هایی که به طور سنتی از اهداف طبقه کارگر حمایت می کردند، اکنون با ایدئولوژی های راست افراطی همپوشانی نگران کننده دارند. این حیله گری سیاسی صرفاً محدود به جنبش های سیاسی نیست. در حوزه‌های مختلفی نفوذ می‌کند، از کارآفرینان سلامتی که تبدیل به ضد واکسن شده‌اند تا پیچیدگی‌های کمپین‌های اطلاعات نادرست دیجیتال.

دوگانه دیجیتال: هویت و توهم در دنیای مجازی

در «دوپلگانگر» نائومی کلاین، مضمون هویت به شدت طنین‌انداز می‌شود و انعکاسی تلخ از زمانه ما را به تصویر می‌کشد. امروز، در حوزه دیجیتال، ما خود را به طور همزمان خالق و زندانی دوبلورهای دیجیتال خود می دانیم. این آواتارهای آنلاین، اگرچه برخاسته از انتخاب ها و اقدامات ما هستند، اما گاهی اوقات به نظر می رسد خارج از کنترل ما وجود دارند و زندگی خود را به دست می گیرند.

ساختن خود ایده آل

دوگانه دیجیتال ما زندگی خود را به عنوان یک نسخه آرزومند از ما آغاز می کند. از طریق آپلودهای انتخابی عکس، به‌روزرسانی‌های محتاطانه وضعیت، و علایق به‌دقت تنظیم‌شده، شخصیتی را می‌سازیم که ممکن است واضح‌تر، شوخ‌تر و جذاب‌تر از خود روزمره‌مان باشد. برای برخی، این خود مجازی تجسمی از آن چیزی است که می خواهند باشند، فرافکنی از خود ایده آل آنها به دنیای دیجیتال.

سراب اصالت

با این حال، تلاش برای اصالت اغلب در عرصه آنلاین پیچیده می شود. به همان اندازه که پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی شعار «خود بودن» را مطرح می‌کنند، الگوریتم‌های زیربنایی به تعامل، هیجان‌گرایی و افراط‌گرایی پاداش می‌دهند. این پویایی به طرز ماهرانه‌ای افراد را وادار می‌کند تا نسخه‌هایی از خود ارائه دهند که لایک‌ها، اشتراک‌گذاری‌ها و نظرات بیشتری را به دست می‌آورد، حتی اگر این نسخه‌ها از خود واقعی ما دور باشند.

پیامدهای شکاف دیجیتالی

ناهماهنگی میان خود واقعی و خود دیجیتالی ما می‌تواند تأثیرات روانی عمیقی به همراه داشته باشد. برای نمونه، این وضعیت می‌تواند به نوعی بحران هویت منجر شود که در آن افراد نسبت به شخصیت‌های دیجیتالی خود احساس بیگانگی می‌کنند. علاوه بر این فشار مداومی برای برآورده کردن انتظاراتی که توسط آواتار آنلاین فرد تعیین شده وجود دارد که ممکن است به احساس بی‌کفایتی یا سندرم فریب منجر شود.

علاوه بر این، پدیده دوقلوی دیجیتال به فراتر از حوزه شخصی گسترش می‌یابد. افراد معمولاً بر اساس حضور آنلاین دیگران، برداشت‌هایی از آن‌ها در ذهن خود شکل می‌دهند. وقتی این برداشت‌های ذهنی با واقعیت مطابقت نداشته باشد، ممکن است باعث سردرگمی، سوء تفاهم یا حتی ناامیدی شود.

محو کردن مرزها: واقعیت در مقابل مجازی بودن

مصیبت کلاین با داپلگانگر دیجیتالی اش، جنبه شوم تری از معمای دوگانه دیجیتال را به منصه ظهور می رساند. در عصری که دیپ‌فیک، اطلاعات نادرست و سرقت هویت بیداد می‌کند، مرز بین واقعیت و مجازی به طرز نگران‌کننده‌ای محو می‌شود. افراد می توانند خود را در حال مبارزه با نسخه های تحریف شده هویت خود بیابند که اغلب با نیت بد یا برای انگیزه های پنهان ساخته شده اند.

بازیابی خود در عصر دیجیتال

برای پیمایش در این چشم انداز پیچیده دیجیتال، برای افراد بسیار مهم است که در خود واقعی خود ثابت بمانند. این ممکن است به معنای وقفه‌های دوره‌ای از رسانه‌های اجتماعی، تمرین سم‌زدایی دیجیتال، یا نظارت آگاهانه بر حضور آنلاین خود برای همسویی بیشتر با واقعیت باشد.

همانطور که “Doppelganger” عمیقاً تأکید می کند، پدیده دوقلوی دیجیتال فقط یک چیز عجیب و غریب در زمان ما نیست، بلکه یک تفسیر عمیق در مورد هویت، اصالت و میل انسان برای اتصال و اعتبار در دنیای مجازی است.

پایین سوراخ خرگوش

حکایات شخصی کلاین به این روایت رنگ و بویی صمیمی می‌بخشد. او به ساعت‌های بی‌شماری اشاره می‌کند که بسیاری از ما در دام اینترنت و در جدال با چالش‌هایی که ادراکات و باورهایمان را به آزمایش می‌کشند، از دست داده‌ایم. اما کلاین به جای ارائه تصویری تیره و ناامیدکننده، نوری از امید را به نمایش می‌گذارد و خوانندگان را تشویق می‌کند تا در میان هرج و مرج، هدف و مسیر خود را بازیابند.

تئوری های توطئه: رشته هایی که پارچه را می بافند

در قلب این دنیای آینه ای، تئوری های توطئه ای قرار دارند که در عصر اطلاعات، زمینه مناسبی پیدا کرده اند. از ادعاهای بی اساس در مورد نخبگان جهانی گرفته تا انتشار اطلاعات نادرست در مورد واکسن ها، این تئوری ها جان خود را از دست داده اند. کاوش کلاین بر ماهیت خطرناک این توطئه ها تأکید می کند. آنها نه تنها حقیقت را تحریف می کنند، بلکه جوامع را نیز از هم جدا می کنند و شکاکان را به مؤمنان و مؤمنان را به پیامبران تبدیل می کنند. در قلمرویی که اطلاعات نادرست تنها با یک کلیک فاصله دارد، به راحتی می توان دید که چگونه درک جمعی ما از واقعیت تیره و تار می شود.

احساسات ضد واکسن: از شک گرایی تا رادیکالیسم

جنبش ضد واکسن، به عنوان جزء مهمی از این دنیای آینه‌ای، فراتر از یک بی‌اعتمادی ساده به علم پزشکی است. از نظر کلاین، این جنبش نمادی از بی‌اعتمادی گسترده‌تر به نهادهای تثبیت‌شده، علم و در نهایت به مفهوم حقیقت مشترک است. اگرچه ریشه‌های این جنبش ممکن است به صورت شک‌گرایی بی‌ضرر ظاهر شود، اما شاخه‌های آن به سمت رادیکالیسمی می‌رود که سلامت عمومی را تهدید می‌کند و روایت «ما در برابر آنها» را تقویت می‌نماید.

شارلاتان‌های عوام‌فریب: مقالاتی درباره عصر دیجیتال

عصر دیجیتال با تمام نوآوری‌ها و پیشرفت‌هایش، پارادوکسی را ایجاد کرده است: در حالی که ما را به شکل‌های بی‌سابقه‌ای به یکدیگر مرتبط کرده، احساس انزوا، بیگانگی و سردرگمی را نیز تقویت کرده است. در این فضای خالی، شارلاتان‌های عوام‌فریب ظاهر می‌شوند و از جامعه‌ای که به دنبال معنا، جهت و احساس تعلق است، بهره‌برداری می‌کنند. همان‌طور که در کتاب «Doppelganger» اثر نائومی کلاین بررسی شده، این افراد هم نشانه و هم نتیجه قلمرو دیجیتال تحریف‌شده‌ای هستند که در آن زندگی می‌کنیم.

جذابیت کاریزما در عصر الگوریتم های غیرشخصی

در چشم‌انداز دیجیتالی که در آن الگوریتم‌ها حس‌گرایی را اولویت می‌دهند، کاریزما به ارزشی نیرومند بدل شده است. این افراد که اغلب سخنورانی با استعداد و شخصیت‌هایی جذاب هستند، در هنر بیان دیجیتال تبحر یافته‌اند. آن‌ها با پیام‌هایی با دقت ساخته‌شده، توجه‌ها را به خود جلب کرده و باعث می‌شوند مخاطبان‌شان احساس کنند که دیده می‌شوند، درک می‌شوند و ارزشمند هستند. در دنیایی که از تعاملات غیرشخصی اشباع شده، مقاومت در برابر جذابیتِ این تعاملات شخصی دشوار است.

فروش ایدئولوژی های مضر به عنوان روشنگری

یکی از ویژگی های تعیین کننده این شارلاتان های عوام فریب، توانایی آنها در بسته بندی مجدد و فروش ایدئولوژی های مضر به عنوان افشاگری های پیشگامانه است. آنها ادعا می‌کنند که دانش پنهانی دارند، بینش‌هایی که «جریان اصلی» عمداً آن‌ها را پنهان نگه می‌دارد. این قاب بندی نه تنها آنها را به عنوان چهره های روشنفکر متمایز می کند، بلکه مخالفان را به عنوان بخشی از یک توطئه بزرگتر قرار می دهد. این پویایی یک فداکاری فرقه مانند را در میان پیروان پرورش می دهد، که به این شارلاتان ها به عنوان تنها حاملان حقیقت در جهانی مملو از فریب نگاه می کنند.

بازی بر روی ترس ها و اضطراب ها

این کاوشگران عصر دیجیتال در شناسایی اضطراب‌های اجتماعی، چه ناامنی‌های اقتصادی، چه تغییرات فرهنگی یا شکاف‌های سیاسی، مهارت دارند. آنها با بازی بر روی این ترس ها، خود را به عنوان ناجیان قرار می دهند و راه حل های ساده شده ای را برای چالش های چند وجهی ارائه می دهند. آن‌ها روایت‌هایی از زوال و رستگاری می‌سازند، و خود را در مرکز قرار می‌دهند و آماده هدایت توده‌ها به سوی آرمان‌شهری موعود هستند.

آهنربا برای حاشیه نشینان

برای افرادی که احساس سردرگمی، به حاشیه رانده شدن یا محرومیت می‌کنند، شارلاتان‌های عوام‌فریب به عنوان منبع امید ظاهر می‌شوند. سخنان آن‌ها اغلب شامل عناصری از توانمندسازی است که به پیروان خود حس کنترلی در جهانی که به نظر می‌رسد به طور فزاینده‌ای از دست رفته است، ارائه می‌دهد. آن‌ها احساسات خشمگین و افراطی را تأیید کرده و آن‌ها را به سوی اهداف خاصی هدایت می‌کنند که اغلب شامل گروه‌های آسیب‌پذیر یا به حاشیه رانده شده است، و در نتیجه جامعه را بیشتر دچار تفرقه می‌کنند.

بازپس گیری واقعیت

در حالی که “Doppelganger” به وضوح چالش های عصر ما را ترسیم می کند، همچنین به عنوان یک فراخوان روشن برای اقدام عمل می کند. کلاین بر نیاز به جدا کردن خود از بازتاب‌های تحریف‌شده و مضاعف‌هایی که قضاوت ما را مبهم می‌کنند، تأکید می‌کند. برای اینکه واقعاً تغییر ایجاد کنیم و از آنچه مهم است دفاع کنیم، باید از محدودیت های آینه رهایی پیدا کنیم و با جهان به شکل خام و بدون فیلترش درگیر شویم.

به طور خلاصه، «دوپلگانگر» نائومی کلاین یک سفر روشنگرانه در راهروهای پیچیده عصر مدرن ما است. این یک اکتشاف، یک هشدار و مهمتر از همه، راهنمایی است برای یافتن راه بازگشت به آنچه در عصر تأملات واقعاً اهمیت دارد.

در تلاش برای کنترل شدید آن ادراک و درک این موضوع که در پایان روز، خود سیال، قابل تغییر است و این پروژه نباید منحصر به این موضوع باشد که به شدت به یک هویت ثابت بچسبیم، بلکه باید بیشتر به این مرتبط باشد که چگونه می‌توانیم با هم کنار بیاییم. و با دیگران برای ایجاد تغییر واقعی و اساسی تعامل کنیم.

نقل قول:

  • من فکر می کنم که این یک درک عمیق است. بسیاری از ما بر هویت فردی خود و تصاویری که به نمایش می گذاریم، به ویژه در این عصر دیجیتال، اهمیت زیادی می دهیم. وقتی در نظر بگیرید که امروزه چند نفر زندگی چندگانه دارند – زندگی آفلاین آنها، زندگی آنلاین آنها در پلتفرم های مختلف و غیره، اهمیت بیشتری پیدا می کند. با این حال، این هویت‌های چندگانه زمانی که در جهت درست هدایت شوند، می‌توانند به دارایی تبدیل شوند.
  • دقیقا. به جای اینکه به دلیل کثرت هویت خود یا ترس از درک نادرست فلج شویم، می توانیم به آن متمایل شویم. ما می توانیم از آن به عنوان ابزاری برای ارتباط با دیگران، تقویت همدلی و ایجاد همبستگی استفاده کنیم. این در مورد نادیده گرفتن اهمیت فردیت نیست، بلکه بیشتر در مورد درک این است که قدرت واقعی ما، به ویژه در این دوران پرتلاطم، در کنش و اتحاد جمعی نهفته است.
  • پس شما می گویید که به نوعی، این مصیبت با دوپلگانگر یک هدیه بود؟ درسی درباره ناپایداری و سیال بودن هویت؟
  • به طرز عجیبی بله. در حالی که غیرقابل انکار آزاردهنده بود، من را به یاد شکنندگی سازه‌هایی می‌اندازد که ما آنقدر دوست داریم. خود یک پروژه است، همیشه در جریان، همیشه در حال تکامل. هر چه زودتر آن را بپذیریم و از تلاش برای قرار گرفتن در جعبه‌های سفت و سخت دست برداریم، زودتر می‌توانیم بر آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنیم: ساختن جهانی که به رفاه جمعی بر منافع فردی اهمیت می‌دهد.
  • این دیدگاهی است که من معتقدم خیلی ها می توانند از آن بهره ببرند. به‌جای اینکه چالش‌ها یا سردرگمی‌ها را به‌عنوان شکست‌ها ببینیم، آن‌ها را فرصت‌هایی برای رشد و گسترش درک خود از خود و دنیای اطرافمان بدانیم.
  • دقیقا. هر چالش، هر لحظه سردرگمی، دعوتی است به درون نگری، به رشد. اگر بتوانیم ذهنیت خود را به آن سمت تغییر دهیم، می‌توانیم موانع را به پله‌هایی تبدیل کنیم و از هویت‌های چندگانه خود به عنوان پلی برای تفاهم و اقدام جمعی استفاده کنیم.

 

منبع

این مطالب هم پیشنهاد می‌شود

پیام بگذارید